+18

ساخت وبلاگ
روانشناسی میوه ....

این تحقیق در یکی از معتبر ترین دانشگاههای جهان انجام شده ....

پرتقال وهلو و سیب جلوی شماست. بین این 3 میوه کدام را انتخاب می کنید؟ (تمرکز کنید و جواب را در ذهن خود نگه دارید. حال ویژگیهای شخصیّت خود را مطابق جوابتان در بایین صفحه بیابید.) . .

جواب: اگر هلو را انتخاب کردید مشخص می شود شما فردی هستید که هلو دوست دارد! اگر سیب را انتخاب کردید مشخص می شود شما فردی هستید که سیب دوست دارد! اگر پرتقال را انتخاب کردید مشخص می شود شما فردی هستید که پرتقال دوست دارد !

+18...
ما را در سایت +18 دنبال می کنید

برچسب : روانشناسی میوه, نویسنده : ... you بازدید : 149 تاريخ : شنبه 3 تير 1391 ساعت: 4:38

پـــــــــول دار
۱-اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : یا رژیم دارد یا غذاها باب طبعش نیست.
۲-اگر لباسش کوتاه و بی قواره باشد می گویند : معلوم نیست از کدام بوتیک خریده.
۳-اگر پیاده راه برود می گویند : کار عاقلانه ای میکنه پیاده روی برای سلامتی بدن لازمه.
۴-اگر تند تند غذا بخورد می گویند : ببین چه کار واجبی داره که اینقدر عجله می کنه.
۵-اگر از اداره بیرون کنند می گویند : چون مداخلش و عایداتش زیاد بود حسودها برایش زدند.
۶-اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : احتیاجی نداره حالا استراحت می کنه.
۷-اگر بمیرد می گویند ؟

بـــی پــــــول
۱- اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : بیچاره عادت نداره غذاهای خوب بخوره.
۲-اگر لباسش کوتاه و بی قواره باشد می گویند : نیگاش کن ، لباس به تنش زار می زنه.
۳-اگر پیاده راه برود می گویند : جون سگ داره این همه راه رو می خواد پیاده بره.
۴-اگر تند تند غذا بخورد می گویند : انگار از قحطی برگشته.
۵-اگر از اداره بیرون کنند می گویند : دزدی کرده.
۶-اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : لش تن پرور حال کار هم نداره.
۷-اگر بمیرد می گویند : خدا بیامرزدش.

+18...
ما را در سایت +18 دنبال می کنید

برچسب : فرق پولدار و بی پول, نویسنده : ... you بازدید : 173 تاريخ : شنبه 3 تير 1391 ساعت: 4:39

قانون صف:اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.

قانون تلفن:اگر شما شماره ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.

قانون تعمیر:بعد از این که دست تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.

قانون کارگاه:اگر چیزی از دست تان افتاد، قطعاً به پرت ترین گوشه ممکن خواهد خزید.

قانون معذوریت:اگر بهانه تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین تان، دیرتان خواهد شد.

قانون حمام:وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.

قانون روبرو شدن:احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می یابد.

قانون نتیجه:وقتی می خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی کند، کار خواهد کرد.

قانون بیومکانیک:نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.

قانون تئاتر:کسانی که صندلی آنها از راه روها دورتر است دیرتر می آیند.

قانون قهوه:قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید


              نظر یادتون نره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

+18...
ما را در سایت +18 دنبال می کنید

برچسب : قوانینی که نیوتون آنها را فراموش کرد, نویسنده : ... you بازدید : 167 تاريخ : شنبه 3 تير 1391 ساعت: 4:40

قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر

بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید

نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن

قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه

بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه

نتیجه اخلاقی : با ادب شدن

قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت

بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت

نتیجه اخلاقی : متواضع شدن

قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث

بعد از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت

نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن

طنز : فواید ازدواج برای آقایان!!!

قبل از ازدواج : رفتن به اماکن تفریحی

بعد از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم

نتیجه اخلاقی : صله رحم

قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره

بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف

نتیجه اخلاقی : آموزش های کاربردی و مفید

قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از بابا

بعد از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم

نتیجه اخلاقی : با سخاوت شدن

قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر

بعد از ازدواج : ایستادن در صف شیر و نان

نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی

قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی

بعد از ازدواج : در حسرت رفتن به پارک سر کوچه

نتیجه اخلاقی : امنیت کامل.

+18...
ما را در سایت +18 دنبال می کنید

برچسب : فواید ازدواج برای آقایان, نویسنده : ... you بازدید : 172 تاريخ : شنبه 3 تير 1391 ساعت: 4:40

راهي تا رسيدن به او ....

بياييد براي رسيدن به او از ور‍‍‍ژن جديد ولي متفاوت خود را رو نمايي كنيم....

شايد ....

پروردگارا

به من بياموز دوست بدارم کساني را که دوستم ندارند ...

عشق بورزم به کساني که عاشقم نيستند ...

بگريم براي کساني که هرگز غمم را نخوردند ...

به من بياموز لبخند بزنم به کساني که هرگز تبسمي به صورتم ننواختند ...

محبت کنم به کساني که محبتي درحقم نکردند ...

خدايا به داده هايت شکر. به نداده هايت شکر. به گرفته هايت شکر.

 چون داده هايت نعمت، نداده هايت حکمت و گرفته هايت امتحان است ...

خدایا ...

بی‌خیال آسمان خاکستری و سرد و غبارآلود؛

بی خیال دست‌های آویزان سمت تو،

بی‌خیال گونه‌های یخ‌زده از سرمای دختر فال فروش کنار چهار‌راه

بی‌خیال مرد نابینای عصا به دست تنها و سر رو به آسمانِ ایستاده کنار خط عابر پیاده

+18...
ما را در سایت +18 دنبال می کنید

برچسب : راهي تا رسيدن به او, نویسنده : ... you بازدید : 150 تاريخ : شنبه 3 تير 1391 ساعت: 4:41

سلام بر تو

میدونم که صدامو شناختی پس خودمو معرفی نمیکنم

شایدم نشناختی، منم غضنفر

آااه ای عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و گلبم مثل یه ساعت دیواری هر دقیقه شصت لیتر آب را

تقسیم بر مجذور مربع میکنه، حالا بگو بقال محل ما چند سالشه؟

امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دل نه صد دل من را عاشق خودت کردی. یادت می آید؟

ای بابا عجب گیجی هستی، یادت نمیآید؟

خیلی خنجی، خودم میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت میکردم با بربری. ناگهان

پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم، خیلی از دست من ناراحت

شدی. ولی با عشق و علاگه به طرف من آمدی. خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی. آن لگد را

که زدی برق از چشمانم پرید و حسابی عاشقت شدم.

از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس میایستادم تا تورا ببینم، ولی هیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که

شاید خانه تان را عوض کردید ولی بعدا فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم.

یک گاب عکس خالی روی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم “عشقم” هروقت آن را میبینم به تو فکر میکنم

و تصویر تو را به ذهن میآورم. اینم بگم که من بدجوری گیرتیم هااااااااا ! مثلا همین دیروز داداشم داشت به

گاب نگاه میکرد، دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداری به دختر مردم نگاه میکنی؟

راستی این شمارهای که به من دادی خیلی به دردم خورد. هر روز زنگ میزنم و یک ساعت باهات درد دل

میکنم و تو هم هی میگی “مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد” من که میدونم منظورت از این

حرفا چیه!! منظورت اینه که تو هم به من عشق میورزی، مجه نه!؟

یه چیزی بهت میگم ولی ناراحت نشی، گوساله! این چه وضع ابراز عشقه؟

ناراحت شدی؟ خاک بر سر بی جنبت!! آدم انقد بی جنبه؟

ولی میدونم یکی از این روزا سرتو میندازی پایین و عین بچهٔ آدم میای تو خونهٔ من، راستی خواستی بیای

ده تا نون بربری هم سر راهت بجیر!

یه روزی میام خواستگاریت، میخوام خیلی گرم و صمیمی باباتو ببوسم و چندتا شوخی دستی هم باهاش

میکنم که حسابی اول زندگی باهم رفیق بشیم، راستی کلهٔ بابت مثل نور افکن میمونه. بعد عروسی

بهش بجو خیلی طرف خونهٔ ما پیداش نشه. من آدم کچل میبینم مزاجم بهم میریزه!

چند وقت پیش یه دسته گل برات از باغچه کندم که سر کوچتون دادمش به یه دختر دیگه، فچر بد نکن!

دختر داشت نگاهم میکرد منم تو رودرواسی جیر کردم گل رو دادم بهش، اونم لبخند ملیحی از ته روده اش

به من زد. درسته دختره از تو خیلی خوشگل تر بود ولی چیکار کنم که بیخ ریش خودمی.

راستی من عاشق قورمه سبزی ام (البته بعد از تو) اگه برام خواستی درست کنی حواست باشه، بی

نمک بشه، بسوزه ، بد طعم بشه همچی لگدی بهت میزنم که نفهمی از من خوردی یا از خر!

خلاصه اینکه بی قراری نکن، یه خط شعر هم برات گفتم. خوشت اومد اومد، نیومد به درک!

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

فکر نکن یاد تو بودم، داشتم اونجا ول میگشتم

+18...
ما را در سایت +18 دنبال می کنید

برچسب : نامه ی عاشقانه ی استاد غضنفر, نویسنده : ... you بازدید : 161 تاريخ : شنبه 3 تير 1391 ساعت: 4:42

وقتی صحبت فیلترینگ پیش می‌آید همگی یاد حکومت‌ها و جلوگیری آن‌ها از بازدید مردم از وب‌سایت‌های مختلف می‌افتیم اما این کار شکل‌های دیگری نیز دارد. گاهی والدین یا مسوولان موسسات یا شرکت ‌ها برای حفاظت کودکانشان از محتوای نامناسب یا بازداشتن کارمندانشان از اتلاف وقت بی‌مورد اقدام به بلاک کردن وب‌سایت‌های مختلفی می‌کنند. 

نکته جالب آنکه این امار در کشورهایی است که هیچ محدودیتی در روابط دو جنس مخالف وجود ندارد.ولی مردمان این کشورها حفظ حریم اطلاعاتی شخصی و روابط دوست یابی را خواستار هستند.و محدودیت در مشاهده هر نوع فیلم و تصویری برای فرزندان خود دارند

یکی از سرویس‌هایی که در این کار به آن‌ها کمک می‌کند OpenDns است. OpenDns که خدمات DNS حدود یک درصد از کاربران اینترنت در جهان را انجام می‌دهد به تازگی گزارشی منتشر کرده است و در آن به ۱۰ وب‌سایت که بیشترین درخواست از سوی والدین یا صاحبان موسسات و شرکت‌ها برای بلاک شدنشان وجود داشته منتشر کرده است.

در این لیست سهم شبکه‌های اجتماعی(فیسبوک, MySpace و توییتر) و وب‌سایت‌های ۱۸+ بیش‌ترین سهم را دارا هستن.

در این بین کشوهای دیگر نیز بخاطر سیستم های جاسوسی خصوصا جیمیل و افشای رمز 120 ایمل سفرتهای چند کشور اقدام به فیلترینگ این سایت ها نموده اند

حتی در کشور امریکا که مسئولان این کشور از فیلترینگ سایت ها  جلو گیری میکنند و تصویب لایحۀ میهن‌پرستی که در ان شنود های تلفی و ایمیل ها در دستور ار خود دارند

والدین آمریکایی تحت تاثیر چند مورد منتشر شده از اینترنت در رسانه های بزرگ، از دسترسی فرزندانشان به اینترنت به هراس افتادند و فشاری را آغاز کردند که منجر به تصویب "قانون نزاکت ارتباطات" ( Communications Decencey Act) در کنگره آمریکا شد. این قانون، فيلتر و مسدود ساختن محتویات “غیر اخلاقی” را مجاز دانسته است.
به دنبال تصویب این قانون، شرکت های سازنده نرم افزارهای امنیتی برای رایانه ها و شبکه ها، برنامه های فيلترينگي را عرضه کردند که یا در مبدا خدمات اینترنتی یعنی شرکت های “رسا” ISP و یا بصورت مجزا توسط شرکت ها یا کاربران عادی بر روی رایانه ها نصب می شوند.

بسیاری از شرکت های تولیدکننده برنامه های امنیتی تمایل ندارند برنامه هایشان را تحت عنوان "سانسور افزار"( Censorware) معرفی کنند. با توجه به جنبه منفی این عنوان، آنها عناوینی چون فیلترینگ را ترجیح می دهند. سانسور افزارها می توانند با یافتن کلماتی خاص در یک آدرس اینترنتی دسترسی به آن تارنما را مسدود کنند یا حتی در نمونه های پیشرفته تر، محتوای تارنما ها را نیز برای یافتن کلید واژه ها و تصاوير تعیین شده کاوش نمایند. البته هم اكنون برخي نرم افزار ها با عنوان detection po در بازار وجود دارد كه ضمن تشخيص محتواي مستهجن به فيلتر نمودن آنها اقدام مي نمايد.

به طوری که یکی از این شرکت ارائه دهنده این برنامه تنها در ماههای  اولیه فروش خود12 ملیارد تومان سود خالص داشت.

آدرس های اینترنتی وب تارنما های مورد نظر نیز می توانند به این برنامه ها شناسانده شده و مسدود شوند. نمونه های خانگی چنین نرم افزارهایی امکان فعال کردن “قفل والدین” Parental Lock را به پدر و مادران می دهد تا مانع دسترسی کودکان به تارنما های غیر اخلاقی شوند.



جاسوسي دولت امريكا از سرويس جيميل
پس از اینکه وزیر ارتباطات استرالیا، «استفان کانروی» سیاست‌های حریم شخصی گوگل را به چالش کشید و این شرکت را تهدید به فیلتر کردن نمود، تارنما اخبار فناوری اطلاعات استرالیا با نقل پاسخ این شرکت، تأیید کرد که گوگل اجازۀ دسترسی دولت آمریکا به جیمیل را فراهم کرده است.
پس از تصویب لایحۀ میهن‌پرستی (Patriot Act) که توسط دولت بوش ارائه شده بود، دولت آمریکا اجازه یافت که کنترل گسترده و جامعی بر مخابرات و ارتباطات رایانه‌ای از جمله تلفن، فکس، ایمیل و ... داشته باشد. هر چند قبل از آن نیز چنین کنترل‌هائی با قواعد مشخص انجام می‌شد، اما هیچ‌گاه امکان کنترل کامل و گسترده‌ای به مانند این قانون در اختیار دولت قرار داده نشده بود.

نکته جالب دیگر انکه همسر اوباما چندی پیش در اظهار نظری سرویس های گول و فیس بوک هر دو ازان یک شرکت هستندند را سیستمهای نا امن نام برده و گفته اجازه از انهارا به فرزندان خود نمیدهد

در این میان، گوگل زیرساخت عظیمی را برای کنترل ارتباطات اینترنتی کاربران فراهم ساخته که به خوبی توسط دولت آمریکا مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد. هر چند گوگل ادعا کرده که تجسس در چارچوب قانون انجام می‌شود، اما طبعاً این قانون برای مردم کشورهایی که آمریکا با آن‌ها مشکل دارد، از جمله ایرانیان کاربردی ندارد.

درامد فایرفکس؟؟؟؟؟؟؟؟؟

شرکت موزیلا که کار توسعۀ نرم‌افزار فایرفاکس را بر عهده دارد، حدود 90 درصد درآمد خود را به طور مستقیم از گوگل دریافت می‌کند. در مقابل، موزیلا نیز دسترسی به سرویس‌های گوگل را تضمین کرده است؛ نکتۀ جالب دیگر در مورد فایرفاکس این است که از طریق سرویس Safe Browsing گوگل، آدرس هر صفحه‌ای که در فایرفاکس دیده شود، به سرورهای گوگل فرستاده می‌شود تا از سلامت و مشکل‌دار نبودن آن (به طور مثال ویروسی نبودن آن) اطمینان حاصل شود. این سرویس نیز امکان خوبی را برای گوگل فراهم می‌آورد تا صفحات بازدید شده توسط کاربران را ردیابی کند. با ساز و کارهای دیگری که گوگل در سرویس‌های اینترنتی مختلف دارد -از جمله سرویس Adsense و جیمیل- و ترکیب اطلاعات، گوگل نه تنها می‌تواند تشخیص دهد که از چه آدرس IP صفحات اینترنتی بازدید می‌شوند، بلکه می‌تواند هویت دقیق فرد بازبینی کننده را نیز تشخیص دهد. این بخش نیاز به توضیح فنی بیشتری دارد که در این مقال مجال پرداختن آن نیست.
 


+18...
ما را در سایت +18 دنبال می کنید

برچسب : فیلترینگ جهانی, نویسنده : ... you بازدید : 146 تاريخ : شنبه 3 تير 1391 ساعت: 4:42

شما یادتون نمیاد؟
سرگرمي
سرگرمي
سرگرمي

شما یادتون نمیاد، اون موقعها مچ دستمون رو گاز می گرفتیم، بعد با خودکار بیک روی جای گازمون ساعت می کشیدیم .. مامانمون هم واسه دلخوشیمون ازمون می پرسید ساعت چنده، ذوق مرگ می شدیم

شما یادتون نمیاد، وقتی سر کلاس حوصله درس رو نداشتیم، الکی مداد رو بهانه میکردیم بلند میشدیم میرفتیم گوشه کلاس دم سطل آشغال که بتراشیم

شما یادتون نمیاد، یک مدت مد شده بود دخترا از اون چکمه لاستیکی صورتیا می پوشیدن که دورش پشمالوهای سفید داره !

شما یادتون نمیاد، تیتراژ شروع برنامه کودک: اون بچه هه که دستشو میذاشت پشتش و ناراحت بود و هی راه میرفت، یه دفعه پرده کنار میرفت و مینوشت برنامه کودک و نوجوان با آهنگ وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وَََََگ، وگ وگ وگ وگ، وگ...

شما یادتون نمیاد که کانال های تلویزیون دو تا بیشتر نبود، کانال یک و کانال دو

شما یادتون نمیاد، دوست داشتیم مبصر صف بشیم تا پای بچه ها رو سر صف جفت کنیم.....

 

شما یادتون نمیاد: دفتر هایی رو که رو جلدش برج میدون آزادی بود و پشتش نوشته بود تعلیم و تعلم عبادت است زیرشم جدول ضرب بود

شما یادتون نمیاد، پاکن های جوهری که یه طرفش قرمز بود یه طرفش آبی، بعد با طرف آبیش می خواستیم که خودکارو پاک کنیم، همیشه آخرش یا کاغذ رو پاره می کرد یا سیاه و کثیف می شد.

شما یادتون نمیاد، گوشه پایین ورقه های دفتر مشقمون، نقاشی می کشیدیم. بعد تند برگ میزدیم میشد انیمیشن

شما یادتون نمیاد، آرزومون این بود که وقتی از دوستمون می پرسیم درستون کجاست، اونا یه درس از ما عقب تر باشن

شما یادتون نمیاد، اون مسلسل های پلاستیکی سیاه رو که وقتی ماشه اش رو میکشیدی ترررررررررررررتررررررررررررر صدا میداد

شما یادتون نمیاد، تو کلاس وقتی درس تموم میشد و وقت اضافه میآوردیم، تا زنگ بخوره این بازی رو میکردیم که یکی از کلاس میرفت بیرون، بعد بچه های تو کلاس یک چیزی رو انتخاب میکردند، اونکه وارد میشد، هرچقدر که به اون چیز نزدیک تر میشد، محکمتر رو میز میکوبیدیم. یا یکی از بچه ها جاش رو عوض میکرد باید میفهمید که کی بوده .....

شما یادتون نمیاد با پلاستیک و سنگ بالن درست میکردم بعد تو مدرسه از پنجره مینداختیم بیرون.

شما یادتون نمیاد فرفره درست میکردیم ....

شما یادتون نمیاد: دختره اینجا نشسته گریه می کنه زاری میکنه از برای من یکی رو بزن!! یه نفر هم مینشست اون وسط توی دایره، الکی صدای گریه کردن درمیآورد

شما یادتون نمیاد، اون موقعها یکی میومد خونه مون و ما خونه نبودیم، رو در مینوشتن: آمدیم منزل، تشریف نداشتید!!


شما یادتون نمیاد، عیدا میرفتیم خرید عید، میگفتن کدوم کفشو میخوای چه ذوقی میکردیم که قراره کفشمونو انتخاب کنیم:)))) کفش تق تقی هم فقط واسه عیدا بود

 

شما یادتون نمیاد: خانوم اجازهههههههه سعیدی جیش کرددددددد

 

شما یادتون نمیاد، مقنعه چونه دار میکردن سر کوچولومون که هی کلمون بِخاره، بعد پشتشم کش داشت که چونش نچرخه بیاد رو گوشمون :)))

 

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم وقتی میبردنمون پارک، میرفتیم مثل مظلوما می چسبیدیم به میله ی کنار تاب، همچین ملتمسانه به اونیکه سوار تاب بود نگاه میکردیم، که دلش بسوزه پیاده شه ما سوار شیم، بعدش که نوبت خودمون میشد، دیگه عمرا پیاده می شدیم

 

شما یادتون نمیاد، وقتی مشق مینوشتیم پاک کن رو تو دستمون نگه میداشتیم، بعد عرق میکرد، بعد که میخواستیم پاک کنیم چرب و سیاه میشد و جاش میموند، دیگه هر کار میکردیم نمیرفت، آخر سر مجبور میشدیم سر پاک کن آب دهن بمالیم، بعد تا میخواستیم خوشحال بشیم که تمیز شد، میدیدیم دفترمون رو سوراخ کرده

 

شما یادتون نمیاد: از جلو نظااااااااااااااااام ...

 

شما یادتون نمیاد، اون قدیما هر روزی که ورزش داشتیم با لباس ورزشی می رفتیم مدرسه... احساس پادشاهی می کردیم که ما امروز ورزش داریم، دلتون بسوزه

شما یادون نمیاد وقتی بیکاری داشتیم تو مدرسه موقع رفتن به خونه وقتی بقیه کلاس داشتن کیف رو میگرفتیم دستمون و یه جورایی به همه میفهموندیم دلتون بسوزه ما رفتیم خونه.........

 

شما یادتون نمیاد، سر صف پاهامونو 180 درجه باز می کردیم تا واسه رفیق فابریکمون جا بگیریم

 

شما یادتون نمیاد: آن مان نماران، تو تو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی

 

شما یادتون نمیاد، صفحه چپ دفتر مشق رو بیشتر دوست داشتیم، به خاطر اینکه برگه های سمت راست پشتشون نوشته شده بود، ولی سمت چپی ها نو بود

 

شما یادتون نمیاد، برای درس علوم لوبیا لای دستمال سبز میکردیم و میبردیم سر کلاس پز میدادیم

 

شما یادتون نمیاد، با آب قند اشباع شده و یک نخ، نبات درست میکردیم میبردیم مدرسه

 

شما یادتون نمیاد، تو راه مدرسه اگه یه قوطی پیدا میکردیم تا خود مدرسه شوتش میکردیم

 

شما یادتون نمیاد: دفتر پرورشی با اون نقاشی ها و تزئینات خز و خیل :دی

 

شما یادتون نمیاد، یه زمانی به دوستمون که میرسیدیم دستمون رو دراز میکردیم که مثلا میخوایم دست بدیم، بعد اون واقعا دستش رو دراز میکرد که دست بده، بعد ما یهو بصورت ضربتی دستمون رو پس میکشیدیم و میگفتیم: یه بچه ی این قدی ندیدی؟؟ (قد بچه رو با دست نشون میدادیم) و بعد کرکر میخندیدیم که کنفش کردیم

 

شما یادتون نمیاد تو دبستان وقتی مشقامونو ننوشته بودیم معلم که میومد بالا سرمون الکی تو کیفمونو می گشتیم میگفتیم خانوم دفترمونو جا گذاشتیم!!

 

شما یادتون نمیاد افسانه توشی شان رو!!

 

شما یادتون نمیاد: چی شده ای باغ امید، کارت به اینجا کشید؟؟ دیدم اجاق خاموشه، کتری چایی روشه، تا کبریتو کشیدم، دیگه هیچی ندیدم

 

شما یادتون نمیاد: شد جمهوری اسلامی به پا، که هم دین دهد هم دنیا به ما، از انقلاب ایران دگر، کاخ ستم گشته زیر و زبر...!!

 

شما یادتون نمیاد، برگه های امتحانی بزرگی که سر برگشون آبی رنگ بود و بالای صفحه یه "برگه امتحان" گنده نوشته بودن

 

شما یادتون نمیاد: زندگی منشوری است در حرکت دوار ، منشوری که پرتو پرشکوه خلقت با رنگهای بدیع و دلفریبش آنرا دوست داشتنی، خیال انگیز و پرشور ساخته است. این مجموعه دریچه ایست به سوی..... (دیری دیری ریییییینگ) : داااااستانِ زندگی ی ی ی (تیتراژ سریال هانیکو)

 

شما یادتون نمیاد: یک تکه ابر بودیم، بر سینه ی آسمان، یک ابر خسته ی سرد، یک ابر پر ز باران

 

شما یادتون نمیاد، چیپس استقلال رو از همونایی که تو یه نایلون شفاف دراز بود و بالاش هم یه مقوا منگنه شده بود، چقدرم شور بود ولی خیلی حال میداد

 

شما یادتون نمیاد، با آب و مایع ظرفشویی کف درست میکردیم، تو لوله خالی خودکار بیک فوت میکردیم تا حباب درست بشه

 

شما یادتون نمیاد، هر روز صبح که پا میشدیم بریم مدرسه ساعت 6:40 تا 7 صبح، رادیو برنامه "بچه های انقلاب" رو پخش میکرد و ما همزمان باهاش صبحانه میخوردیم

 

شما یادتون نمیاد: به نام الله پاسدار حرمت خون شهدا، شهدایی که با خون خود درخت اسلام را آبیاری کردند. این مقدمه همه انشاهامون بود

 

شما یادتون نمیاد، توی خاله بازی یه نوع کیک درست میکردیم به اینصورت که بیسکوییت رو توی کاسه خورد میکردیم و روش آب میریختیم، اییییی الان فکرشو میکنم خیلی مزخرف بود چه جوری میخوردیم ما :))))

 

شما یادتون نمیاد: انگشتر فیروزه، خدا کنه بسوزه !

 

شما یادتون نمیاد، بچه که بودیم به آهنگها و شعرها گوش میدادیم و بعضی ها رو اشتباهی میشنیدیم و نمی فهمیدیم منظورش چیه، بعد همونطوری غلط غولوط حفظ میکردیم

 

شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون، تو کتاب تعلیمات اجتماعی

 

 

شما یادتون نمیاد، با مدادتراش و آب پوست پرتقال، تارعنکبوت درست می کردیم

 

شما یادتون نمیاد، تابستونا که هوا خیلی گرم بود، ظهرا میرفتیم با گوله های آسفالت تو خیابون بازی میکردیم!! بعضی وقتا هم اونها رو میکندیم میچسبوندیم رو زنگ خونه ها و فرار میکردیم

 

شما یادتون نمیاد، وقتی دبستانی بودیم قلکهای پلاستیکی سبز بدرنگ یا نارنجی به شکل تانک یا نارنجک بهمون می دادند تا پر از پولهای خرد دو زاری پنج زاری و یک تومنی دوتومنی بکنیم که برای کمک به رزمندگان جبهه ها بفرستند

 

شما یادتون نمیاد، همسایه ها تو حیاط جمع می شدن رب گوجه می پختن. بوی گوجه فرنگی پخته شده اشتهابرانگیز بود، اما وقتی می چشیدیم خوشمون نمیومد، مزه گوجه گندیده میداد

 


 

شما یادتون نمیاد، دبستان که بودیم، هر چی میپرسیدن و میموندیم توش، میگفتیم ما تا سر اینجا خوندیم :دی

 

شما یادتون نمیاد، خانم خامنه ای (مجری برنامه کودک شبکه یک رو) با اون صورت صاف و صدای شمرده شمرده ش

 

شما یادتون نمیاد: سه بار پشت سر هم بگو: گاز دوغ دار، دوغ گازدار!! یا چایی داغه، دایی چاقه

 

شما یادتون نمیاد، صفحه های خوشنویسی تو کتاب فارسی سال سوم رو

 

شما یادتون نمیاد، قبل از برنامه کودک که ساعت پنج بعدازظهر شروع میشد، اول بیست دقیقه عکس یک گل رز بود با آهنگ باخ،،، بعد اسامی گمشدگان بود با عکساشون.. که وحشتی توی دلمون مینداخت که این بچها چه بلایی سرشون اومده؟؟ آخر برنامه هم نقاشیهای فرستاده شده بود که همّش رنگپریده بود و معلوم نبود چی کشیدند.

تازه نقاشیها رو یک نفر با دست میگرفت جلوی دوربین، دستش هم هی میلرزید!!

آخرش هم: تهران ولیعصر خیابان جام جم ساختمان تولید طبقه دوم، گروه کودک و نوجوان

 

شما یادتون نمیاد، یه برنامه بود به اسم بچه هااااا مواظبببببب باشییییییددددد (مثلا صداش قرار بود طنین وحشتناکی داشته باشه! بعد همیشه یه بلاهایی که سر بچه ها اومده بود رو نشون میداد، من هنوز وحشت چرخ گوشت تو دلمه. یه گوله ی آتیش کارتونی هم بود که هی این طرف اون طرف میپرید و میگفت:

آتیش آتیشم، آتیش آتیشم، اینجا رو آتیششش میزنم، اونجا رو آتیششش میزنم، همه جا رو آتیششش میزنم

 

شما یادتون نمیاد، قرآن خوندن و شعار هفته (ته کتاب قرآن) سر صف نوبتی بود برای هر کلاس، بعد هر کس میومد سر صف مثلا میخواست با صوت بخونه میگفت: بییییسمیلّـــَهی یُررررحمـــَنی یُرررررحییییییم

 

شما یادتون نمیاد، اون موقعی که شلوار مکانیک مد شده بود و همه پسرا میپوشیدن

 

شما یادتون نمیاد: بااااااا اجازه ی صابخونه (سر اکبر عبدی از دیوار میومد بالا)

 

شما یادتون نمیاد: تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد، خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم

همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست، بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه

 

شما یادتون نمیاد، یکی از بازی محبوب بچگیمون کارت جمع کردن بود، با عکس و اسم و مشخصات ماشین یا موتور یا فوتبالیستها، یا ضرب المثل یا چیستان ...

 

شما یادتون نمیاد، قدیما تلویزیون که کنترل نداشت، یکی مجبور بود پایین تلویزیون بخوابه با پاش کانالها رو عوض کنه

 

شما یادتون نمیاد: گل گل گل اومد کدوم گل؟ همون که رنگارنگاره برای شاپرکها یه خونه قشنگه. کدوم کدوم شاپرک؟؟ همون که روی بالش خالهای سرخ و زرده، با بالهای قشنگش میره و برمیگرده، میره و برمیگرده.. شاپرک خسته میشه... بالهاشو زود میبنده... روی گلها میشینه... شعر میخونه، میخنده

 

شما یادتون نمیاد، خط فاصله هایی که بین کلمه هامون میذاشتیم یا با مداد قرمز بود یا وقتی خیلی میخواستیم خاص باشه ستاره می کشیدیم :دی

 

شما یادتون نمیاد: من کارم، مــــــــــَن کارم. بازو و نیرو دارم، هر چیزی رو میسازم، از تنبلی بیزارم، از تنبلی بیزارم. بعد اون یکی میگفت: اسم من، اندیشه ه ه ه ه ه، به کار میگم همیشه، بی کار و بی اندیشه، چیزی درست نمیشه، چیزی درست نمیشه


دوستان نظر یادتون نره.

+18...
ما را در سایت +18 دنبال می کنید

برچسب : شما یادتون نمیاد, نویسنده : ... you بازدید : 151 تاريخ : شنبه 3 تير 1391 ساعت: 4:43


طرز تهیه ی سوسک:

( روش دخترونه ) !!!!!!

اگر در شرایطی سخت مجبور باشید سوسک بخورید...چه طور درست اش می کنید؟

۱.اونو آب پز می کنید چون نمی خواید ویتامین هاش از بین بره....!

۲.ابتدا چشای سوسکه رو در می یارید..تا نبینه دارین اونو می خورید...! سپس چشای خودتونو می بندین تا نبینین دارین سوسک می خورین!!

۳.كله ...بال ها....پاها و دستاشو می کندین ، بعد قورتش میدین !( حالا خام یا کبابی فرقی نمی کنه) !!!

۴.شكمشوخالی می کنین، بعد سرخ می کنین، و اطرافشو کلی تزئین می کنین تا قیافهنحسش زیاد جلب توجه نکنه...! اونوقت با سس قارچ و نوشابه میل می کنید!!!

۵.می ذارینش تو کاغذ بعد مچاله میکنید و با آرامش تمام اونو قورتش میدین ... !!

( روش پسرونه ) !!!!!!!!

۶.چون خیلی راحت طلب هستین ، همونجوری لای دندوناتون له اش میکنید

+18...
ما را در سایت +18 دنبال می کنید

برچسب : سوسک بخورید, نویسنده : ... you بازدید : 191 تاريخ : شنبه 3 تير 1391 ساعت: 4:45